دلسوز

شهرداری بندرترکمن به منظور ایجاد اشتغال برای نزدیکان شهردار و شورای شهر که در ایام انتخابات زحمات زیادی را متقبل شده اند و به منظور قدردانی از خدمات آنها قصد استخدام در شهرداری را دارد .

"شرایط لازم وروشهای استخدام در شهرداری بندرترکمن به شرح زیر می باشد :

1-      متقاضیانی که نسبت فامیلی نزدیک تری داشته باشند در اولویت استخدام می باشند اگر داماد خانواده یکی از اعضای شورای شهر باشید می توانید در عرض یک روزفعلا در واحد فضای سبز مشغول بکار شوید تا کم کم وقتی آبها از آسیاب افتاد پشت میز نشین شوید مثل آقای جمال الدین اونبکی داماد ح چ عضوشورای شهر !!

 2- اگر برادرعضو شورای شهر باشید نانتان در روغن است . راحت و بدون سابقه کار و بدون مدارک علمی بالا می توانید فعلا تحت عنوان مشاور شهردار استخدام شوید تا در آینده ای نه چندان دور بلافاصله پله های ترقی را جهشی بپیمایید مثل عزیزاله پورقاز برادر ع . پ  عضو شورای شهر! !

3- یکی دیگر از روشهای استخدام هم به این شکل است ابتدا تحت عنوان راننده ، کارگریا نگهبان استخدام شوید و اگر شانس و اقبال با شما یار بود و دایی تان عضو شورا شود سریعا رانندگی و کامیون را بی خیالش شوید و بیایید در واحد شهرسازی کار کنید مثل اسماعیل توماج خواهر زاده ج . ا عضو شورای شهر! !

4- یکی دیگر از روشها تحمیل کردن خود به هرقیمتی در سازمان حمل ونقل به مدت کوتاه والبته با سفارش اعضای محترم شورای شهر است تا در فرصت مناسب و درزمان غفلت مردم و مسئولین نظارتی به شهرداری منتقل شوید که برای این کار ظاهرا نیازی به اخذ نظر گزینش و حراست هم نمی باشد مثل خانم نعیمه . ت که بدون قرارداد وبدون بیمه و بدون نظر گزینش وحراست در سازمان مشغول بکار است با سفارش ج . ا و ع . پ  وح . چ از اعضای عضو شورای شهر ! !

5- اگر هم شهردارسابق یکی از شهرهای اطراف بوده باشید و به دلیل عملکرد ضعیفتان شهر خودتان شمارا قبول نکرده باشد و وزارت کشور هم با استخدام شما مخالفت کرده باشد اصلا غصه نخورید به راحتی می توانید با شگردهایی از قبیل مشاور شهردار و... جذب شهرداری بندرترکمن شوید و اصلا هم مهم نیست که وزارت کشور ابلاغ کرده استخدام شهرداران خاتمه خدمت یافته در شهرداریها ممنوع است مثل بهرام بالغچی شهردار سابق گمیشان که وقتی شهرداری گمیشان ایشان را قبول نکرد با وساطت ج . ا عضو شورای شهر به شهرداری بندرترکمن آمد ! !

6- اگر عموی یکی از اعضای شورای شهر باشید و رانندگی مینی بوس هم بلد باشید که کارتان خیلی راحت است . به هر قیمتی شده استخدامتان می کنند حتی اگر لازم باشد شش ماه مینی بوس درپارکینگ شهرداری خاک بخورد . چون اصل بر این است که اگرقرار باشد عموی شورا به عنوان راننده استخدام نشود همان بهتر که مینی بوس خاک بخورد مثل طاهر پورقاز عموی ع.  پ  عضو شورای شهر! ! !

7- اگر فرزند باجناق یکی از اعضای شورای شهر باشید و حاضر باشید که در خرید موزاییک به نام شما و به کام عضو شورا مشارکت کنید به راحتی می توانید " بازرس سازمان حمل ونقل " شوید مثل ع  س  فرزند با جناق ج . ا عضو شورای شهر ! !

8- اگر در انتخابات برای یکی از اعضای شورای شهر سنگ تمام گذاشته باشید می توانید تا اطلاع ثانوی در خدمات شهری یا فضای سبز مشغول شوید و به آرامی در واحد نوسازی یا شهرسازی نفوذ کنید بدون اینکه کسی متوجه شود مثل آنا ق  ک  فامیل ر و عزیز ایری باجناق ج. ا از اعضای شورای شهر ! !

9- یکی دیگر از روشها این است که فعلا به عنوان رنگ کاریا نقاش بلوارهای شهر را رنگ بزنید تا در فرصت مقتضی و وقتی مردم و مسئولین نظارتی خوابند یک شبه کارگر شرکتی شوید بعد هم دفتری شوید و بعد هم تبدیل وضعیت قراردادی شوید و بعد از مدت کوتاهی دنیا به کامتان خواهد بود مثل مجید ایری با جناق م . ب  (شهردارسابق ) که با وساطت ع . پ  و. ج  از اعضای شورای شهر  وآقای ج. ق ( از نزدیکان شهردار که ...) جذب شده است !!

10- یکی دیگر از روشها این است که یکی از رانندگان سنگین را تحریک کنید که با روابط و نفوذ خود درشورای شهردر واحد نوسازی کار کند و بلافاصله با نشان دادن گواهینامه پایه یک به عنوان راننده استخدام شوید مثل استخدام کمال الدین بایرامی با تحریک اسماعیل توماج خواهر زاده ج . ا از اعضای شورای شهر ! !

البته روش ها وشگرد های دیگری هم برای استخدام وجود دارد ولی دو نکته بسیار مهم و اساسی :

1- با وجود این همه روش برای استخدام در شهرداری و با توجه به اینکه هیچ سقفی برای استخدام در شهرداری وجود ندارد چرا باید شهرمان این همه بیکار تحصیلکرده داشته باشد  ؟ ؟ ! !

2- همانطور که در تمام موارد بالا ذکر شد رابطه فامیلی با شهردار یا شورا شرط لازم و کافی برای استخدام در شهرداری می باشد پس این همه فارغ التحصیلان متخصص که بخت با آنها یار نبود و نزدیکانشان شورا یا شهردار نشده اند چکار باید بکنند ؟ ؟ ! !

3- به نظر شما چرا روزبروز آمار افسردگی جوانان بیکار و آمار خودکشی و طلاق و اعتیاد در جوانان بیشتر می شود ؟ ؟ ! !

4- به نظر شما آیا کسی به استخدام های رابطه ای در شهرداری رسیدگی می کند ؟ ؟ این همه دستگاههای نظارتی و حراست و غیره واقعا نمی بینند یا ؟ ؟ ! !

اگر کمی عمیق و منصفانه به موارد به ظاهر طنز بالا فکر بکنیم باید به جای خندیدن زار زار به حال خودمان گریه بکنیم .فریاد بزنیم شیون و زاری کنیم تا شاید فریاد رسی به داد مان برسد شاید ! ! ! - امید ص

از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در ایران در سال 1376 و پیروزی کاندیدای مورد حمایت جریانهای موسوم به جناح چپ در انتخابات مذکور، حزب مشارکت به مثابه یک حزب دولتی شکل گرفت که در واقع پایگاه حاکمان پیروز انتخابات و یا حزب حاکم تلقی می شدند.

مشارکتی ها پس از پیروزی خاتمی تلاش کردند تا با نظریه پردازی برای دوم خرداد و معرفی آن به عنوان انقلاب، جنبش یا شبه انقلاب جهت و گرایش خاصی به دوم خرداد بدهند. آنها مدتی مسئولیتهایی حساس داشتند. اکثر آنها زمینه اولیه تحصیلاتشان فنی و غیر علوم انسانی بود اما با دور ماندن از قدرت به سوی علوم انسانی گرایش یافته و به تحقیق و تحصیل در آن پرداختند.

از مهمترین محافل حلقه های مطالعاتی که تحلیلگران و نویسندگان برآمدن گفتمان چرخش یافته چهره­های شاخص حزب مشارکت را ناشی از آن مراکز می­دانند می­توان به حلقه کیان اشاره نمود. «حلقه کیان» به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی تجدیدنظرطلبان در آغاز توصیه و علاقه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل شده بود و پیشینه آن به کانون فرهنگی نهضت اسلامی قبل از پیروزی انقلاب می رسد. پس از پیروزی انقلاب این افراد به دعوت شاهچراغی در موسسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال 1369 پرداختند.

افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند برخی از آنها همچون حجاریان، علوی تبار، گنجی و باقی در دوره های معینی مربوط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی نبودند. از نظر فکری گرایش اصلی این افراد چپ گرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت امریکا بیشتر از دیگران بود. اعضای حلقه کیان که ترکیبی از لیبرالها و چپگرایان بودند هر هفته چهارشنبه­ ها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفت شناختی و فلسفی می پرداختند. این افراد با بازاندیشی افکار خود غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید می ورزیدند.

                       
 
 آنها به مرور زمان از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی به سوی تمدن و تفکر غرب و لیبرالی حرکت کردند. دگرگونی پایه­های اندیشه های کسانی چون حجاریان و برخی سازمان دهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد در این حلقه و تحت تاثیر آن شکل گرفت. همچنین تخصص عبدالکریم سروش به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان در ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی بود. در اواسط دهه 70 حلقه کیان گسترده تر شد و افراد دیگری از شهرهای مختلف، اعضای سابق جنبش دانشجویی، افرادی از نیروهای وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات و افراد ملی ـ مذهبی به حلقه کیان پیوستند و تعداد آنها به بیش از هزار نفر رسید.

محمد قوچانی یکی از روزنامه نگاران باصلاح طلب، افراد حلقه کیان را کسانی می داند که در 27 تیر74 در اعتراض به تهدید فرج دباغ (سروش) ، نامه هایی به هاشمی رفسنجانی نوشته بودند. حلقه کیان افکار و عقاید خود را در کیهان فرهنگی جریده مخصوص این حلقه به چاپ می رساندند.

در کیهان فرهنگی مقالات جنجالی سروش با عنوان قبض و بسط شریعت منتشر شد که بحث و جدلهای متعددی برانگیخت. علاوه بر سروش افراد دیگری با گرایشهای سکولار همچون مجید محمدی، مرتضی مردیها و حمید وحید با کیهان فرهنگی همکاری و ارتباط داشتند در حالی که با خط مشی دینی و فرهنگی انقلاب هماهنگی نداشتند.

در این مقطع بیشتر افراد حلقه کیان از اعضای سردبیری روزنامه کیهان بوده و در روزنامه هم به نویسندگی و فعالیتهای دیگر می پرداختند و با محمدخاتمی که سرپرست این موسسه بود ارتباطی نه چندان جدی پیدا کرده بودند. بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی و استعفای خاتمی از موسسه کیهان طرفداران سروش و منتقدان نظام جمهوری اسلامی هم دسته جمعی از کیهان استعفا داده و مجله کیان را از اواخر سال 69 راه اندازی کردند. ماهنامه جدید با مدیر مسئولی رضا تهرانی و سردبیری شمس الواعظین شروع به کار کرده و اکبر گنجی در انتشارات صراط درسها و سخنرانیهای سروش و افراد همفکر خود را در محفل کیان به سرعت چاپ و توزیع می کرد.

 فتنه گران سال88